فصل خوب کودکی

لبخند زندگی

1394/7/7 0:26
نویسنده : لیلا
342 بازدید
اشتراک گذاری

پارت اول

 

از وقتی پرنیان 6 ماهه بود تو فکر کار کردن و اموزش غیر مستقیم و خلاقانه با دخترم بودم

چندین ماهه که تو واتس.اپ گروه خلاقیت داریم به همراه خواهرم و برنامه و به قولی آموزش برای مامان های مشتاق داریم.

و در این زمینه اطلاعات زیادی بدست آوردیم.

 

پارت دوم

چند ماهی میشد که دنبال کار بودم

ولی نه به طور جدی و نه هر کاری

دوست داشتم یه کار نیمه وقت با شرایط خوب و نزدیک خونه ، حداقل تو منطقه ایی که زندگی میکنیم باشه.

هر روز آگهی دیوار رو چک میکردم و فقط آگهی های منطقه خودمون رو میخوندم

 

پارت سوم

15 مرداد که از شمال برگشتم ،بلاخره کلاس زبان ثبت نام کردم

یکی از جلسات راجع به شغل  خیالی بود.یعنی باید شغلی که دوست داشتیم رو توصیف میکردیم

و من شغلی رو توصیف کردم که با بچه های کوچک سروکار دارم و یکی از مزایای کارم این بود که می تونستم پرنیان رو هم با خودم ببرم

 

پارت چهارم

دست تقدیر به حرف من گوش داد و دقیقا همون کاری که میخواستم با همون شرایط رو در مسیر من قرار داد

و من از یکم شهریور کارم رو در موسسه خلاقیتی که تنها یک کوچه از خانه ما فاصله داشت شروع کردم.

و از مزایای اون همراه بودن با پرنیانه

هر روز با هم ، دست در دست هم به موسسه میریم و من از فعالیتم عشق می کنم و پرنیان هم از حضور من دلگرم.

 

پ ن : مربی پرنیان خودم نیستم .بعد از دو هفته که به محیط موسسه عادت کرد ،راهی کلاس یه مربی مهربون کردمش یکی از دلایل این بود که نمی خواستم دوباره وابسته بشه.

پ ن : خوشحالم ...

پ ن : عکس مربوط به دو هفته پیش. پلاژ ویلایی سد مارون . بهبهان . خوزستان

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان سحر
8 مهر 94 13:55
چقدر خوب که کار مورد علاقتون رو پیدا کردین موفق باشین
لیلا
پاسخ
مرسی عزیزم