فصل خوب کودکی

شیرین زبونی ها

1394/2/29 0:48
نویسنده : لیلا
442 بازدید
اشتراک گذاری

چند تا از شیرین زبونی هات که شمال بودیم

1. عمه جون مشغول گردگیری بود

پرنیان : عمه اگه می خوای خسته نشی خودتم به خودت کمک کن زیبا

عمه : سکوت خندونک

2. پرنیان کفش نوی عیدش روو اورده به خاله زهرا نشون میده

خاله : چه کفش قشنگی ، برای جانان هم میخری؟

پرنیان: جانان هر وقت بزرگ شد اندازه من شد من براش میخرمراضی

خاله: برای من چی؟برا من می خری؟

پرنیان : هر وقت کوچیک شدی اندازه من شدی برات می خرم راضی

خاله :متنظر

3. پرنیان خطاب به خاله جون

پرنیان : خاله من وقتی اندازه جانان بودم چهار دست وپا میرفتم

خاله : نه از جانان یه کوچولو بزرگتر بودی

پرنیان: با حالت متفکرانه متفکر اره از کوچیک تر یه کم بزرگتر بودم.

خندونک

* پرنیان به طور خیلی جدی فک میکنه که بزرگ ترها یا خودش بعدا دوباره کوچیک می شن آرام

* خونه هر کسی هم که که میرفتیم ،کلی از لوستر و فرش و دکور خونه شون تعریف میکرد و از آشپزی خانم خونه هم همینطور و به طرز عجیبی بلد بود چطور خودشو تو دل صاحبخونه جا کنهآرام

پ ن : عکس مربوط به سه شب پیش هست . با کمک پرنیان کیک پختیم محبت

پ ن : تعداد تولد هایی که در یک هفته در خونه ما گرفته میشه از تعداد تولد های سالانه خیلی از خونه ها بیشترهخندونک

 

 

پسندها (2)

نظرات (5)

مامان سحر
29 اردیبهشت 94 19:33
به به چه دخترای نازی چقده شما نازین
لیلا
پاسخ
ممنون
مامان مبینا
2 خرداد 94 2:33
عزیز دلم واقعا شیرین زبونی و به تمام معنا بجا آورده این فسقلی بچلونش از طرف من
لیلا
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان مبینا
3 خرداد 94 7:19
چقد با مزه وشیرین زبونی عزیزم
لیلا
پاسخ
ممنون عزیزم
♥ایدا♥
4 خرداد 94 9:16
سلام بسیار خوش حال خواهم شد به من رای بدهید عدد 37 رو به 1000891010 ارسال کنید من به دخملی رای دادم
مامان سحر
4 خرداد 94 17:32
سلام عزیزم علی احسانم تو جشنواره شرکت کرده خوشحال میشم عدد44 رو به 1000891010 پیامک کنید... ممنون از لطفت